شبانه

شبگرد

شبانه

شبگرد

سوختن وساختن...!!؟

آه ای زیبای معصوم ، ای اعجاز تمامی معجزه ها، ای سمبل گذشت و فداکاری، ای مظهر عشق،ای  پایبندترین به عهدها وپیما نها وای ...

آن روزها چه بودی؟ این روزها چه هستی؟آن روزها تو درمن طراوت باران، زلال چشمه ها، شبنمی به روی گلهای تر...

این روزها تو درمن مانند ریزش برگهای زرد پاییزی،زمستانی باسوزی استخوان سوز، بغضی نترکیده و خفقان آور، دردی بردردهای دیگر....

نه باور نمیکنم تو آن کسی نباشی که مرا به خلسه های عاشقانه  میکشاندی وحرارت وهیجان قلبم را صد چندان میکردی ........

نه باور نمیکنم تودیگر آن صفا وپاکی گذشته را نداشته باشی .

نه باور نمیکنم ...............

بیا وبگو که یاوه گویان و حسودان خواستند من تورا باور نداشته باشم ودر تردید حیرا ن شوم.

بیا وبگوکه اینها ساخته وپرداخته ی دیوسرشتان است.

بیا وبگو که اینها طاقت دیدن زمزمه های عشق ومحبت مرا باتو نداشتند.

یبا و مرا از حیرتی ... برهان که با آمدنت خزان مرا بهار میکنی...

افسوس که این خزا ن به جاودانگی عشق می پیوندد...

دیگر یارای ماندن ندارم...دیگر امیدی به بودن وشدن نیست ..

کاش همان گونه آمدی همان طور هم کالبد روحم از حظورت تهی میشد. خسته ام...

بی تو درحسرت روزهای گذشته لحظات امروزم خیس..

 

 

 

نظرات 21 + ارسال نظر
شهلا تی ان تی یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:55 ب.ظ http://www.bazareroz.com




سلام
باز هم عالی بود
نوشته هات خیلی صمیمی هست
می خواستم دو تا خواهش ازت بکنم
اول> محتوای این آدرس رو کلا بزاری تو وب سایتت آدرس اینه
http://www.bazareroz.com/page.php?pageid=Link5.htm
دوم> منو لینک کنی WwW.BazareRoz.Com
بعد از این کارها بیای تو سایتم در قسمت تماس با ما آدرس وب سایتتو بدی بهم منم لینکت کنم
راستی اگه خواستی منو ادد کن ShahlaOk
یه وسیله برات گذاشتم بهم سر بزنی منتظرتم
موفق باشی یا علی
^^^^^^^^^
°°°°°°°°°°°° |/°
منو°°°°°°°°° |_/°
°°لینک °°°°° |__/°
°° می کنی ؟ |__/°
°°°°°°°°°°° |___/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/__ بیا اینم وسیله حالا دیگه_~~~
~~~~~/ _میتونی منو لینک کنی _~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
آیدی من ShahlaOk

توهم چرت پرت نگو وقتی نخوندی..
زیاد حرف نزنا عصاب تدارم با تی ان تیای خودت ..

زئوس دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:54 ق.ظ http://www.aiolos.blogfa.com

{بهترین خدا خدای مرده است}


آپ شد

فریاد های بی صدا

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:28 ب.ظ http://rue.blogsky.com

دشمنی در پوستین میش....
افسوس داداشی که از پشت خنجر زدن...کاش اینقدر شجاعت داشتن که نه بگن نه اینکه....
دلت شاد

نارنج پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ب.ظ

سلام فقط خواستم بگم که جوابتو توی وبلاگ خودم دادم
و ببخشید که اصلا حوصله ندارم که پستتو بخونم و نظر بدم

مریم جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:21 ق.ظ http://maryami.blogsky.com

سلام
من چن روز پیش سر زدم دیدم ننوشتی
خب یه خبر بدی آپیدی چی میشه؟؟؟؟
الانم قهرم نظرم نمیاد فقط
حظور --> حضور
...
.....

ببخشید لاک غلط گیر ..دارم برات ..هماهنگ کنخودت تایمو..

ایام به کام

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:16 ب.ظ http://rue.blogsky.com

نمی دانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا ؟ شاید خطاکردم ...
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ،
نمی دانم چرا ؟ باکی ... ؟ کجا رفتی ؟
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت ،
رسم محبت در غمی خاکستری گم شد ،
ولی رفتی و بعداز رفتنت انگار کسی حس کرد،
که من بی تو ، هزاران بار در لحظه خواهم مرد ،
کسی حس کرد که تو یاد مرابا خود نخواهی برد ،
ومن با آنکه می دانم تو نامم را از یاد خواهی برد
هنوز پریشان چشمان زیبای توام ....
برگرد ........
برگرد و ببین که انتظار چه به روزم آورده !!!
برگرد و ببین ، از من خسته ی چشم به راه چیزی نمانده !!!!

و بعد از این همه طوفان و وحشت وتردید ،
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت :
(( توهم در پاسخ این بی وفایی ها بگو :
درراه عشق و انتخاب او خطا کردم ، پشیمانم ... ))
.
.
داداشی دلم خیلی گرفته...

قربون دل خوشگلت..میام پیشت.. ایام به کام

[ بدون نام ] شنبه 3 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:05 ب.ظ

چی میگی سینوهه حالت خوبه؟
مگه من با تو بودم که اینجوری گارد گرفتی؟
تو خودت میومدی توی وبلاگ من میدیدی یکی هر چرتی و پرتی خواسته به اسم تو گذاشته توی وبم چی کار میکردی؟

دلفین یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:16 ق.ظ http://www.dolfin222.blogfa.com

من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی مشت بر مهره ی تنهایی من پیچاندی مهر دستان تو دنبال دعایی میگشت بارها دور زدی، ذهن مرا گرداندی ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی از همین نغمه ی تاریک مرا ترساندی بر لبت نام خدا بود، خدا شاهد ماست برلبت نام خدا بود و مرا رقصاندی دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت عادتت را به غلط چرخه ی ایمان خواندی قلب صد پاره ی من مهره ی صد دانه نبود تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی...
مرسی سر زدی
چه عجب اپ کردی...
اونیکه فکر می کنیم دوسمون داره در حال نقشه کشیدنه تا چطور بگه دوسمون نداره...

Tini Talker یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

چته تو ؟
نکنه حوصله ی آتوس دوباره سر رفته ... یه تفریح گروهی راه انداخته..
اگه اینجوریه باشه.. خوش می گذرونیم

اما تو داری شلوغش می کنی خیلی
خوب نازی اون کامنت و نذاشته...و کامنت گذاشتن با اسم و آدرس یکی دیگه اصلا کار سختی نیست
فقط کمی بی شخصیتی و مرض می خواد با یه کپی پیست ساده

حالا باز خودت می دونی...

afshin, germany یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 03:27 ب.ظ http://rooidad.persianblog.ir



[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

آفرین به تو عزیز گرامی
لذت بردم .
قلمت مانا و دلت سرفراز و
در پناه او

پاینده ایران ,, بدرود

[گل][گل][گل][گل][گل][لبخند] rasti manye mahe tavalodet ra khandi [تعجب]

[ بدون نام ] یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:17 ب.ظ

بسههههههههههه دیگهههههههههههه این همه تقلید !!!!!!!!!!!
جمع کن برووووووووووووووووووو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!





یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:42 ب.ظ http://rue.blogsky.com

گفتم:

آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟

گفت:

بارها صدایت کردم. آرام گفتمت ازین راه نرو که بجایی نمی‌رسی، تو هرگز نشنیدی و آن سنگ بزرگ فریادم بود که ای عزیزترین، از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نمیرسی
.
.
ناراحت نباش داداشی...غمهات کوتاه

بانوی بی کسی یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:20 ب.ظ http://www.banoyebikais.blogfa.ir

سلام
به خاطر قلمتون تحسینتون می کنم
مثل این که زیاد حوصله ندارید به خاطر همین هم زیاد حرف نمی زنم.
راستی : من تصمیم گرفتم دری وری های مثلا با وزنم رو دیگه توی وبلاگ آپ نکنم یه روزی توی همین روزها
ان شاا... ما هم آپ می شیم
براتون امیدی به بزرگی دلتنگی این روزها آرزومندم
می گم پاییزی باشید نه به خاطر خزونش به خاطر رنگ بازی برگاش
در پناه حق

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ق.ظ http://rue.blogsky.com

دادشی گاهی اوقات حرف هم کم میاره واسه بیان خیلی از چیزها....نمی دونم موقعی خدا سرنوشت مارو مینوشت قلم طلاش تموم شدو سرنوشت مارو با قلم سیاهش نوشت...اما دیگه مهم نیست که چی نوشت و با چه قلمی نوشت ..مهم اینه که با غم نوشت
واست آرزوی دلی شاد دارم داداشی
غمهات کوتاه دلت شاد

سینوهه سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام نازینین خانم میبخشید من اشتباه کردم حق باشما بود ممکنه یه آدم بیکار قصد آزار داشته من عذر میخوام از کوره در رفتم وپامو از دایره ی ادب بیرون گذاشتم..حلالم کن شرمنده روسیاهم...مرا ببخش که بخشش تو بوته ی آزاله را نصیبم میکند...
ایام به کام

دلفین سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ http://www.dolfin222.blogfa.com

خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند حیف من زاده امروزم .خدایا جهنمت فرداست پس چرا امروز میسوزم...

Tini Talker چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

هوم....
خوب چیزی نگم بهتره...
در خونت رو که بستی .. گفتم شاید نخوای به منم سر بزنی..
بی خیال
امیدوارم حالت خوب باشه

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:54 ب.ظ http://rue.blogsky.com

چرا؟؟؟؟

بانوی بی کسی پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:18 ب.ظ

کعبه منم قلبه منم سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
بانگ لک الحمد رسد از مه وناهید مرا
آپ شد ( اشعار بی خواب من)
منتظرم
قدمی بگذار در کوچه پس کوچه های
این تنهایی

گیتار و شعر جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ب.ظ http://tasharnameh.blogfa.com

سلام...زیر بارانی که هرگز نمی بارد و خیسی همیشه...دریایی که هست و...!زیبا بود دوست قدیمی...نوشتم به رسم دوهفته ها!!ممنون که فراموشم نمی کنی!!

مریم شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ http://maryami.blogsky.com

سلام رفیق!!
آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد